جمهوری آذربایجان بعد از جنگ دوم قرهباغ، لفاظیها و جنگ رسانه ای خود را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده بود و در روزهای گذشته شاهد افزایش و به اوج رسیدن آن بوده ایم.
رسانههای جمهوری آذربایجان از پانآذریسم صحبت به میان آورده و تبریز (آذربایجانشرقی) را از آن خود دانستند، همانطور که قرهباغ را خاک و سرزمین خود میدانستند. پانآذریسم ادعایی است که جمهوری آذربایجان با استفاده از آن به دنبال ایجاد آذربایجان بزرگ با متحد کردن جمهوری آذربایجان و مناطق آذرینشین ایران است. در این ارتباط و به دنبال جنجال رسانهای باکو علیه ایران، مشاور امنیتی رسانهای باکو که قبلاً مأمور امنیت ملی بوده، اظهار کرده است: «می توانند به یک عملیات ویژه در خاک ایران دست بزنند.» باید توجه کرد که این ادعاها در شرایطی است که جمهوری اسلامی ایران نه تنها قرهباغ را خاک اسلام خوانده و پیشتر از آزادی آن سخن گفته وحمایت کرده است، در عمل هم به دنبال جنگ اول قرهباغ و هجوم ارامنه و آواره شدن مردم جمهوری آذربایجان، کمکهای بسیاری به آنها کرده و در روزهای اخیر نیز آزادی و مستقر شدن مسلمانان آذربایجان در منطقه لاچین و روستاهای اطراف را بر آنها تبریک گفته بود.
سیاست خارجی باکو بر مبنای واقعگرایی تهاجمی
سیاست خارجی جمهوری آذربایجان در سالهای اخیر را میتوان بر مبنای «واقعگرایی تهاجمی» ارزیابی کرد که به دنبال بقا در شرایط آنارشی حاکم بر روابط بینالملل و بیشینه کردن قدرت خود است. گفته میشود هدف آذربایجان این است که با استفاده از مباحث قومیتی، هویتی و زبان مشترک، داخل مرزهای ایران و مناطق آذرینشین آن تنش و درگیری ایجاد کرده و ایران را سرگرم مشکلات داخلی کند. هرچند درباره تجزیه ایران و جدایی آذربایجانجنوبی (مناطق آذرینشین ایران) و ایجاد آذربایجان بزرگ در رسانهها صحبت میکنند اما در این زمان، سخت میتوان متصور بود که جمهوری آذربایجان به تنهایی یا حتی با حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم رژیمصهیونیستی، ترکیه و غرب قادر به انجام این کار باشد؛ اما با توجه به شرایط و اوضاع بینالمللی و ضعف و قوت بازیگران منطقهای، در آینده احتمالاً میتواند از اهداف آنها باشد. به نظر میرسد جنگ رسانهای که از طرف باکو علیه ایران به راه افتاده و هر روز هم بیشازپیش اوج میگیرد برای تحت فشار قرار دادن ایران باشد تا از این طریق بتوانند در کوتاهمدت موافقت ایران را به ایجاد کریدور زنگزور جلب نمایند یا در صورت بالا گرفتن تنش و بحران بین دو کشور و وارد شدن در جنگ، بتوانند تا جای ممکن از احساسات آذریهای ایران علیه حکومت مرکزی استفاده کنند.
کریدور زنگزور و منافع ملی
ایجاد کریدور زنگزور از خاک ارمنستان و استان سیونیک، اتصال باکو با نخجوان را به همراه خواهد داشت. از این طریق باکو خواهد توانست به ترکیه متصل شده و از طریق دریای خزر و بندر ترکمنباشی کشور ترکمنستان، به طرح مهم و اقتصادی یا بهتر بتوان گفت به کلانپروژه «یک کمربند و یک جاده» چین راه یابد و این شاهراه ابریشم را از مسیر اصلی و تاریخی خود که باید از ایران رد شود منحرف کرده و ایران را دور بزند.
با این توصیفات به نظر میرسد ایران باید در منطقه قفقاز جنوبی به دنبال کارت بازی و بازیگری فعال بوده تا هم بتواند در آن منطقه به دنبال منافع ملی حداکثری باشد و هم مرزهای خود و مرزهای بینالمللی مرتبط با خود را از خطرات احتمالی تغییرات ژئوپلیتیکی آتی در امان نگاه دارد. با توجه به اینکه «امنیت بدون توسعه و توسعه بدون امنیت ناپایدار خواهد بود»، باید زیرساختهای لازم را در کشور ایجاد کنند. به عنوان مثال خط ریلی کریدور شمال-جنوب باید تکمیل شود که متأسفانه مدتها است پیشرفت چندانی نداشته است.
کشورها به عنوان مهمترین بازیگران و کنشگران منطقهای و بینالمللی به دنبال منافع ملی و تا جایی که امکانش باشد درصدد کسب قدرت نسبی و افزایش آن هستند. با این شرایط، بازی با حاصلجمع صفر ایجاد میشود یعنی هر کشوری که به دنبال افزایش قدرت نسبی خود باشد به اجبار باعث کاهش منافع ملی و قدرت نسبی سایر کشورهای دخیل خواهد شد. جمهوری آذربایجان به دنبال ایجاد کریدور زنگزور و منافع ملی و اهداف اقتصادی خود از آن و همچنین اتصال به ترکیه و رابط شدن بین ترکیه و آسیای میانه است و در کل در راستای تحقق دنیای ترک (تورک) اقدامات جدی انجام داده و برای تکمیل آن نیز سیاستهای خود را تنظیم کرده است. در این راستا در کنار جمهوری اسلامی ایران، ارمنستان را نیز به عنوان مخالفان اساسی اهداف و برنامههای خود میبیند و تمام تلاش خود را میکند تا آنها به ایجاد کریدور زنگزور رضایت دهند.
سیاست جمهوری آذربایجان در قبال ارمنستان
جمهوری آذربایجان با توجه به برتری نظامی در مقابل ارمنستان بخصوص بعد از پیروزی در جنگ دوم قرهباغ و توأمان استفاده از دستگاه دیپلماسی فعالانه خود، ارمنستان را در گوشه رینگ گیر انداخته و نسبت به آن دست بالاتر دارد. طرف آذربایجانی با تهدیدهای گاه و بیگاهی که علیه ارمنستان و تصرف استان سیونیک داشته، به نظر میرسد هدف اصلیاش آن باشد که ارمنستان را به مرگ بگیرد تا به تب رضایت دهد، یعنی به تصرف استان سیونیک و قطع مرزهای ارمنستان با ایران تهدید میکند (در کنار قطع رابطهای که از جنگ اول قرهباغ میان ارمنستان با ترکیه وجود دارد) تا آن کشور به ایجاد کریدور زنگزور و متضرر شدن حداقلی رضایت داده و با ساخت آن مخالفتی نداشته باشد.
به دنبال نشست سهجانبه اخیر بروکسل بین علیاف رئیسجمهور آذربایجان، پاشینیان نخستوزیر ارمنستان و شارل میشل نماینده اتحادیه اروپا که به دست دادن رهبران آذربایجان وارمنستان بعد از سالها منتهی شد، خبر از صلح در آینده داده و روند پیگیری مسائل حملونقل نیز قوت گرفته است. به نظر میرسد پاشینیان در ۱۶ شهریور در سخنرانی که در ولادی وستوک انجام شد، چراغ سبز ایجاد کریدور زنگزور را به علیاف داده باشد. پاشینیان کریدور زنگزور را از نظر جهانی فرصتی برای باز کردن مسیرهای تجاری بینالمللی جدید خوانده که بسیار به ایجاد آن علاقهمند است و با حمایت روسیه در آینده نزدیک این امر اتفاق خواهد افتاد. تهدید به تصرف سیونیک بعد از جنگ دوم قرهباغ همچون شمشیر داموکلس بر سر ارمنیها از طرف آذریها قرار گرفت و انگار تا زمانی که به ایجاد کریدور زنگزور رضایت ندهند، بر فراز سرشان باقی خواهد ماند. جمهوری آذربایجان کار ساخت راه زمینی باکو-نخجوان را که به کریدور زنگزور معروف است، از قبل شروع کرده است. اکنون به منطقه جبرئیل که در زنگزور شرقی، نزدیکی مرزهای استان سیونیک ارمنستان قرار دارد، رسانده است. با این اوصاف، جمهوری آذربایجان با حمایتهای منطقهای و فرامنطقهای که داشته است ظاهراً در پیشبرد اهداف خود موفق بوده و در راستای ایجاد کریدور زنگزور نیز به نظر میرسد با توجه به مثبت بودن و نیاز روسیه به این کریدور، با ارمنستان نیز در آینده به توافق برسد.
منبع خبر: خبرگزاری حقایق قفقاز